مرگ عروسی ایست برای زنده گی ابدیت
داوی روشان   داوی روشان

انسان ها چه در گذشته و عصر نو با از دست دادن اقارب شان در ذهن خود تسلی را به اشکال مختلف میپروراند گمانا فرزند ما شهید شد و یا اینکه او مستقیم به بهشت ابدی پیوست و روزی او را از نزدیک خواهیم دید.

که این ایدیا نه تنها در ایدیالوژی اسلامی بلکه در عقاید غیر اسلامی مثل هندوئیزم، بودائیزم،  و مسیحی ها وجود دارد. هرکسی بهشت و رفتن برای زنده گی ابدی را برای خود نقاشی میکند چه آنهاییکه در جنگ های صلیبی کشته شدند و چه آنهاییکه در غزوات اسلامی.  یکی در انتظار ملاقات در جنت دیگری دیدن در پرادایس  Paradise و عده دیگر هم در باردو       Bardo یا بهشت هندوها.

که  تئوری جنت و دوزخ  بزرگترین نظریه  بوده  تا امروز که توسط خدایان و پیامبران مثل کرشنا، زرتشت، عیسی و حضرت محمد (ص) در اذهان بشر حکاکی شد تا امیدی برای انسانیکه در قرآن آمده

 (لقد خلقنالانسان فی کبد)  ما انسان را برای سختی آفریدیم،  تا به جهان ماورای دیگری امید بدهد و بعد از مرگ مایوس نشوند.  که حتی این نوع تئوری ها ما را  در جهان امروز هم تحت تاَثیر قرار داده که حاضریم برای بدست آوردن جهان ابدی و رفتن به باردو  ،جنت یا پرادایس جوی های شیر و عسل ویا حوران بهشتی راه پیدا کنیم  خود را انتحار میکنیم تا از جهانیکه ما را برای سختی خدا آفریده راحت شویم.

 

ولی وجود ان تئوری های قدیم نزد انسان های خردگرا بخصوص آنهاییکه جهان را  یک عامل فزیکی یا بگ بنگ میدانند کاملا تحت سوال بوده از باردو  Bardoهندوئیزم شروع تا جنت الفردوس. اگرچه دانشمندان فزیک  هم تا امروز به پدیده مرگ و فرار روح از بدن  بعد از مرگ متعجب هستند وقتی انسانی از بین میرود روح اش در کدام عالم بر میگردد ایا به باور خدایان هند به حیوانات بر ميگردد یا اینکه به بهشت یا دوزخ میرود، این تصورات مغز تمام انسان های گذشته و حال را در واقع مغشوش کرده است.

ولی اگر ما از یک زاویه علمی ویا میشود گفت فلسفی به مرگ و فرار روح  نگاه کنیم میبینیم که ما انسان ها وقتی در تاریکی کاملا بی سرو صدا در شکم مادر مدتی را سپری میکنم  و از شریان و انرژی مادر استفاده میکنیم که خود ما هم نمی دانیم که روزی ما وارد یک جهان دیگری پر از روشنائی و حوادث است و جهانی به این بزرگی وجود دارد. و ما در آن زنده گی میکنیم وقتی بیرون از رحم مادر میایم متعجب میشویم، و به کلمه زنده و زنده گی کردن، مادر و عزیزان برخورد میکنیم  و دوست هم نداریم که بمیریم چیزهاییکه ما هرگز با ان اشنا نبودیم  در فضای تاریک مادر،  پس  بنابر این وجود یک جهان دیگر که روح ما انسان ها وارد آن خواهد شد را میتوان در حدی ثابت کرد که ما بعد از مرگ وارد جهان چه روشن یا تاریک مثل رحم مادر خواهیم شد.

و همچنان اگر نگاه به اوقیانوس و جهان در اعماق دریاها کنیم، هم میتواند  تا اندازه ای سوالات ما را جوابگو باشد. ماهیان و دیگر حیوانات دریائی اکثراً آگاهی از وجود حیات در بیرون از محوطه خود را ندارند آنها به جز آب که حیات در زیر آب به انها داده فکر میکنند و به مجردیکه از بین آب بیرون نگاه میکنند به جهان ما برخورد میکنند  چون انها زنده گی در زمین خشک را از خود نمیدانند شاید انها واخت شوند بعد از پریدن از آب و دیدن یک هستی دیگر. ما انسان ها هم اگر روشن بینانه تر بنگریم ما بعد از مرگ وارد یک مرحله تازه خواهیم شد یا جهان ابدیت،  کاری به تئوری های پیامبران نداریم که بودا چطور تصویر را کشیده موسی. عیسی ویا حضرت محمد(ص) که گمانا ما انسان ها روزی بیدار میشویم و با یکدیگر رابطه دوستانه برقرار میکنیم و انهایکه عصیان کرده اند میسوزند و انهایيکه عمل نیک انجام داده اند را حوران بهشتی نصیب خواهد شد.

که این حرف ها از دید یک انسان خردگرا و متفکر میتواند دورتر قرار بگیرد در جهانیکه  به اکثر معادلات دینی پاسخ داده شده چطور منتظر تئوری های ماقبل تاریخ بود، تنها دلیل ایکه میتوان ما انسان ها امروزی به ان دید،  دو نوع تاریکی خواهد بود که در بالا ذکر شد. شکم مادر و زنده گی ماهی در بین اوقیانوس پر تلاطم.

ما آدم ها اکثراً نگران مرگ هستیم و از آن ترس و واهمه داریم که چطور از نزدیکترین دوستان خود جدا شویم و یا اگر یکی از اقارب ما از این جهان وداع میکند اشک و ناله تمام بدن ما را فرا میگیرد اگر مسلمانیم فرار یا توهین به عزرائیل میکنیم فرشته جانگیر،  و یا اگر بودائی هستیم فرار و توهین به یما  Yamaفرشته که مسوولیت گرفتن روح را دارد میکنیم، ولی متوجه نیستیم که آن شخص در جهان دیگری وارد شده که شاید شيرینتر ویا تلختر باشد به گفته مولانای بزرگ، مرگ شادی ایست برای زنده گی ابدیت،  در حقیقت ما شادی خواهیم داشت در جهان بعد از مرگ ما، آنچه که خرد یک انسان خود آگاه به آن فکر میکند، نه عقل که گردانند افکار انسان هاست،  گاهی بهشت به خود میسازد گاهی هم دوزخ پر از مار و اژدهار و بخاطر آن خود را قربانی میکند. 

 و مرگ پدیده نیست که از آن فرار کرد ولی اجل نظریه دینی را میتوان کاوش های عقلی گفت. همان طوریکه برای خود  خدایان و اجل را مجسم میسازیم  بخصوص در کشور های در حال جنگ هر لحظه عزرائیل در بالای سر هر شخص قرار دارد،  تا  راکت ها  را جلوی آن شخص بیگناه بیندازد،  و روح اش بواسطه شخص عزرائیل گرفته شود.  ولی در مجامع که دارای صلح و ثبات اند نه عزرائیل است و نه یما Yama که دنبال مردم برود،  یکی را به پرادایس دیگری را به باردو  و تعداد دیگر را به دوزخ یا جنت رهنمائی کند.

 

آنچه که قبلاً اشاره شد  وجود مرگ را حتمی کرد ولی اصل موضوع این است چرا ما  در زمین آفریده شدیم ایا برای اینکه تمام عمر به روایت قرآن  در مشکلات باشیم،  ایا ما برای استواری ادیان افریده شدیم تا از منافع دین و انهاییکه  نظریات  دینی را برای بشر دادن و استفاده کلان خود را کردن.

 

با شمشیر و کتاب ها آمدن،  یک تعداد از نیاکان ما را کشتن بعد از مدتی شمشیر و قرآن را به ما  بخشش کردن،  زمین های زراعتی ما را از ما ربودن. این نوع زنده گی در بربریت خدا که انسانیکه به گفته او آفریده در واقع بزرگی خود را تحت شعاع قرار میدهد.

چرا خلق کرد،  و چرا برده خود ساخت، ما انسان ها میتوانستیم خیلی خوب تر زنده گی کنیم اگر تئوری های ماقبل تاریخ را در اذهان ما جا نمی دادند،  از آتش یا اژدهار های  دمدار و آن پل صراط  باریک که حتی از روی اش مورچه هم رد شده نمیتواند چطور یک آدم با آن بزرگی اش رد خواهد شد.

 

در حقیقت اگر وجود ما از تمام آن تاریکی ها پاک میبود ما امروز زنده گی بالاتر و عادلتر  بدون فریب و گناه میداشتیم،  ما مرزی در بین خود نمیداشتم که فلان مسلمان است و دیگری کافر آن شخص خوب است دیگری بد. مولانا بزگ چه خوب میگوید.

تا   بر  آمد  آفتاب  انبیا        گفت غش دور شو صافی بیا.

 

 با انجام دادن یک عمل بد،  باید به طبقه هفتم دوزخ برویم با شهید شدن از حوران بهشتی نصیب شویم ما انتظار مرگ را  داریم همانطوریکه  مادر انتظار طفل نه ماهه خود را دارد،

و با تولد اش جشن و سرور بر پا میکند  مرگ هم یک نوع تولد است که ما باید بپزیریم،  از  تاگور    Tagorشاعر بنگالی هندی سوال کردند،  اگر مرگ درب تو را تک تک زند چه به او خواهید داد در پاسخ گفت،  من تمام زنده گی خود،  شرینترین شراب روز های پائیز و شب های تابستان را به او خواهم داد.

مفهوم زنده گی یعنی نگاه به جهانیکه پر از خوشی هاست،  که آن را در ذهن خود باید پروراند

همان طوریکه برای خود بهشت و دوزخ میپرورانیم زنده گی با خوشی ها را باید تلقین کرد.

 

زندگی آسانتر از آن، سخت بر چشمت مگیر

شاد و خندان پیشه کن باشد گلستان شما

 

اگر نظریات نوابغ دینی وجود نداشت ما در گلستان زندهگی میکردیم،   نه به اسم گناه جیزی بلد بودیم و نه گناه میکردیم تا از ترس و  واهمه عذاب به دور کعبه و بتخانه سفر را در پیش میگرفتیم.

 مسئله دیگر که میتواند موضوع مرگ را روشنتر بسازد ان کلمه روح است،  جون بعد از مرگ ما جسماً به ملکوتها  نخواهیم رفت،  روح انسان ها است  که هر لحظه در انتظار بیرون شدن از سینه های  ماست،  و سعی میکند تا خود را آزاد کند ولی  ما نمیگزاریم میخواهیم چند روز دیگر را زنده بمانیم اگر در سخت ترین شرایط باشیم و اگر در قصر ها زنده گی کنیم.

 

و ما تا امروز به انواع متفاوت از روح تفسیر و ترجمه کردیم اگرچه نزد خیلی از اندیشمندان وجود روح و رفتن آن به مقام بالاتر سوال برانگیز بوده،  در فلسفه بودا روح یا ( اتمان   (Atman  با خدا ارتباط مستقیم دارد همان طوریکه ما با اقارب نزدیک خود ارتباط داریم زمانیکه انسان ازبین میرود روح به خدا بر میگردد ولی در فلسفه عیسی (ع)  روح یا اسپرت Sprit  بعد از مرگ به خدا برنمیگردد.

 

هرکدام با اندیشه ها،  زمان،  مکان و  هزاره های قبلی که  زنده گی میکردند برای خود به اشکال مختلف دید و جهان بینی از روح داشتن که متاسفانه  تا امروز بعضی ها  در ذهن شان آن باور ها را میپرورانند. چه نظریات ارسطو و یا حضرت سلیمان.

  مثلاً یکی روز ها از ارسطو سوال شد،  روح چه است پاسخ داد روح یا   نیومی       Naomiدر زبان یونانی،  در قلب هر شخص وجود دارد.  از حضرت محمد (ص)  سوال شد، در مورد روح الله (ج) چه فرموده گفت، و یسعلُونک عن الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا ، سوره اسرا 85 ،  وقتی از روح از تو سوال میشود پاسخ ده که روح امر خداوند من است و شما علم تان بسیار اندک است.

بحر حال  هرکس به دید خود از روح بعد از مرگ  تعریف  کرده ولی آنچه مهم است باور های امروزی جهان پست مدرن است،  جهانیکه معادلات قدیم را دارند حل  و تجزیه میکنند انسان برای شادی آمده و به جهان ابدی مثل زنده گی ماهی که بیرون از آب را نمی داند،  ما همچنان در انتظار شادی دیگری خواهیم بود.

 

    

 

 

 

 

 

 

 


June 24th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي